جمعهءپر خاطره
سلام دخترهای زیبا ودوست داشتنیم روح وروان مامان آرا م جان ماما ن ( مریم خانم ونگار جون ) الان که دارم این خاطرهء قشنگ و براتون می نویسم شما مریم مامان با خواهر کوچولوت داری خاله بازی میکنی خیلی هم آروم وبی سرو صدا بازی میکنید خوب مریمم من وبابا جون برای هر کار خوبی که انجام میدی ویا وقتی به حرفمون گوش میدی یه قولی بهت میدیم یا چیزایی رو که میگی بابا جون برات میخره ویا جاهایی که دوست داری می بریمت امروز هم به یکی از قول هامون عمل کردیم.حوالی ظهر از خواب بیدار شدیم به جای صبحانه ظهرانه خوردیم وبعد رفتیم دنبال خاله سادات ونرگس جون تا با هم بریم...
نویسنده :
زیــنب (مامان)
12:53